شیرها و گوسفندها

ساخت وبلاگ
نویسنده: پویا جفاکشکریشنا و ارجونایکی از مشهورترین شعارهای علم کاملا غربی سیاست این است که اساس سکولاریسم در غرب به فرمان مسیح که گفت: «کار خدا را به خدا بسپارید و کار قیصر را به قیصر.» برمیگردد. با این حال، خیلی جالب است که لغات کلیسا و کنیسه که به معابد مسیحی و یهودی گفته میشوند، در نوشتار غرب، همتای سیاسی هم دارند که آن هم اکلیسیا یا مجمع بزرگان اسپارت است. به جای این لغت، گاهی از اصطلاح آپلا به معنی دیوار سنگی استفاده میشد، لغتی که پیشتر برای دیوار محافظ گله های حیوانات به کار میرفت. با این حال، هسیسخیوس نوشته است که آپلا یک بازی با کلمات در جهت دوپهلویی در خود دارد و آپلای سیاسی، نام از آپولو دارد که به گفته ی هسیخیوس خدای سیاست است. آپولو درست مثل دیوار سنگی، محافظ گله های احشام نیز بود و مردم نیز در نزد سیاستمداران به گله ی گوسفندان تشبیه میشدند. در ادبیات کشیش ها، مردم گله اند و خوب هایشان گوسفندها و بدهایشان بزهایند، چوپانان این گله کشیش ها هستند که ازاینرو پاستور یعنی چوپان نامیده میشوند و سگ های گله هم شاه و دربار و لشکریانش هستند. با این حال، کلیسا ادعای نسب بردن از آپولو را ندارد و برعکس، او را با آپولیون از دیوهای تخریبگر و خرابکار برابر میداند. کلمه ی آپولیون در یونانی به معنی مخرب است. اتفاقا این هم با شهرت دیگر آپولو در فرو فرستادن بلایا و بیماری ها بر مردم در تضاد نیست. در آسیای صغیر، آپولو چنین خدای مخربی بود. او در این مقام، برابر با آپلو انلیل، خدای طاعون و نسخه ی ختی ها از نرگال خدای دوزخ و مرگ و جهان زیرین در اساطیر بین النهرین است. پلوتو که معادل رومی نرگال است نامش به آپولو نزدیک است. ارتباط دوزخ با آپولو حتی به نام شیطان کشیده میشود و او لوسیفر به مع شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 1 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 18:56

نویسنده: پویا جفاکشدر سال 1985 نوشتاری از والتین تومبرگ (درگذشته به 1971) منتشر شد که اظهار برائت او از جنبش عصر جدید و جریان های معنوی نو ظهور دهه ی 1960 را تایید میکرد. قابل باور بود که او این کار را کرده باشد چون قبلا صحبت هایی از اختلافات او با جریان های عرفانی کابالایی حاکم بر غرب منتشر شده و ظاهرا همان ها سبب تقویت تردید منلی پی.هال در سلامت و صداقت این جریان ها شده بود. هال که اسطوره شناس نجومی مشهوری بود و مردم زیادی را به معنویت و صلح جهانی دعوت کرده بود، با فاصله گرفتن از جنبش شبه معنوی انقلابی دهه ی 1960 و افشاگری درباره ی حلقه های اداره کننده ی آن، فحش و ناسزاهای زیادی را از جانب این جریان ها به جان خرید. هال در سال های آخر عمر، به مسیحیت بازگشته بود و اگرچه تلقیش از مسیح با کلیسل خیلی فرق داشت و هنوز تابع نظریات اختری پیشین خود درباره ی تطابق مسیح و اساطیر نجومی بود، اما به بیشتر اخلاق مسیحی احترام میگذاشت و مشکلش با جریان پیش برنده ی انقلاب فرهنگی دهه ی 60 این بود که آنها داشتند اخلاق و معنویت را با هم نابود میکردند، مسیری دقیقا برعکس دعوت اولیه ی زیرکانه شان به معنویت. دیوید مایکل شرمن که پیرو جریان های معنویت جوی پیشین، در حال تطبیق افسانه های مسیح با پاگانیزم مرده ی باستان و پاگانیسم زنده ی هندوستان و شرق دور بوده است، در درس گفتارهای خود، جانب تومبرگ و هال را گرفته و گفته بود که آنها انسان های واقع بینی بودند چون توانسته بودند از یکی از پرده های بزرگ گنوستیسیسم قدیم که سببساز فریبکاری های نئوگنوسیسم حاکم بر جنبش های دهه ی 1960 شده بود بگذرند. گنوسیزم افراطی و منحرف، جهان مادی را یکسره بی ارزش نامیده و مانع از ارتباط گیری مردم با خدا از طریق آفریده هایش یعنی شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 1 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 18:56

نویسنده: پویا جفاکشمعمولا وقتی صحبت از آثار باستانی مصر میشود، همه به یاد مصر فراعنه و صحبت های باستانشناسان درباره ی چند هزار سالگی آنها می افتند. اما آثار باستانی ای که به طور قطع مربوط به دوره ی پسامسیحی هستند گاهی ممکن است از شدت مهم بودنشان کسی درباره شان صحبت نکند. ازجمله ی آنها نوشته های قبطی از مسیحیان اولیه ی مصر در دره ی نیل است. در این نوشته ها شعار تثلیث با عبارت «عیسی، روح القدس و رع» به کار رفته که در آن، رع به جای خدای پدر یا یهوه نشسته است درحالیکه معمولا رع را خدای خورشید پاگان ها یا مشرکین تلقی میکنند. برانون پارکر در اشاره به این نوشته ها میگوید مورخان رسمی دوست ندارند درباره ی آنها صحبت کنند چون ادعا کرده اند که دین مصریان باستان در خشونت وحشیانه ی مسیحیان نابود شد و معلوم نیست چرا مسیحیانی که به ادعای اینان، خدایان مصری را شیاطین میخوانند و آثارشان را نابود میکنند و اثری از دین مصری باقی نگذاشته اند بنا بر آثار باستانی، به کرات نام خدایان پاگانی را روی عیسی و پدرش به کار برده اند؟ به نظر ویلیکینسون، یکی از دلایل این که تاریخ رسمی، ارتباط واقعی مذاهب پاگانی با مسیحیت را پنهان میکند، این است که خدایان قابل تطبیق با مسیح چون رع، هورس، هلیوس، آپولو، آتون، و ویشنو، همگی خدایان خورشیدیند و خورشید فقط یکی از سیارات و ستارگان آسمان است و اگر بخواهیم مسیح را با خورشید مقایسه کنیم، او هنوز یک آدم مقدس در میان بسیاری است همانطورکه خورشید یک ستاره ی مقدس در میان ستارگان مقدس بسیار است.:“jesus, the holy spirir, ra?”: branon parker: history, culture: 5june2023بدون شک، این ارتباط پنهان نمیماند فقط به خاطر این که کارخانه ی تولید کفاری چون علم سکولار دانشگاهی، خیلی کلیسا شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 1 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 18:56

نویسنده: پویا جفاکشمردی پاکستانی و ساکن عربستان که شبیه محمود احمدینژاد رئیس جمهور سابق ایران است.- عکس: شمال نیوز، 1397دیشب، 27بهمن 1402 برنامه ی شیوه از شبکه ی چهار سیما، میزگردی با موضوع نهاد انتخابات برگزار کرد که یک طرف آن، آقای حسین مرعشی از جبهه ی کارگزاران سازندگی بود. طرف دوم را که دکتر امینی نامیده میشد نمیشناختم ولی ظاهرش به اصولگراها میخورد. اول برنامه، مجری، جوابیه ی تند دفتر دکتر حسن روحانی به اتهام تلاش برای واگذاری شط العرب به صدام را که آقای غدیری به ایشان نسبت داده بود قرائت کرد. موقع خوانده شدن مطلب، لبخند رضایتی بر لب های آقای مرعشی نقش بسته بود، اما دکتر امینی سرش را پایین آورده و چشمانش را بسته بود و ظاهرا زیاد از این اتفاق راضی نبود. خدا مرا ببخشد؛ فکر کردم دکتر امینی همفکر امثال غدیری است. اما ظاهرا از تندی و فحش آمیز بودن لحن نامه ناراحت بود. به هر حال، بحث شروع شد و آقای مرعشی، خیلی دست و پا شکسته و با احتیاط سعی کرد تا تاریخچه ی انتخابات در جمهوری اسلامی و چگونگی فرمالیته شدن آن و سپس جذاب شدنش و دوباره فرمالیته شدنش را تسلسل وار بیان کند و صحبت را دست آقای امینی داد. برخلاف انتظارم، آقای امینی، خیلی شجاعانه تر از آقای مرعشی، موضوع انحطاط انتخابات را مورد انتقاد قرار داد و حتی از «ابتذال» انتخابات با افتادنش دست آدمی که پیروانش او را «استاد» خطاب میکنند و منظورش دکتر حسن عباسی است، صحبت به میان آورد. امینی، به صراحت، اعتراضات سال 1401 را به گردن فرمالیته شدن انتخابات و حذف جریان های سیاسی برای تنگ تر کردن حلقه ی قدرت انداخت و گفت که این اعتراضات، هنجارشکنانه، خشن و آسیبزا بودند بدان سبب که توسط نیروهای سیاسی کنترل نمیشدند و هیچ رئیس و صاحب مشخصی ندا شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 15:28

نویسنده: پویا جفاکشنقاشی هلندی قدیمی از ونوس و آدونیس منسوب به قرن17یورگن هابرماس یکی از فیلسوفان طرفدار سکولاریسم بود که سفرهایی به ایران دوران اصلاحات داشت و اصلاحطلبان را در مسیر رواج سکولاریسم در ایران راهنمایی میکرد. با این حال، فقط چند سال بعد و در سال 2008 هابرماس در یک سخنرانی، فرارسیدن دوران پساسکولار را اعتراف کرد. بنا بر صحبت دکتر همایون همتی در گفتگو با شماره ی 31 مجله ی عصر اندیشه (آذرماه 1402: ص124) او «دو دلیل جامعه شناسی برای عدم کفایت سکولاریسم ارائه کرد: یکی این که اخلاق به دین به عنوان یک پشتوانه نیاز دارد و دیگر این که شکاف طبقاتی در میان شهروندان جوامع اروپایی به ویژه به خاطر مهاجرت های گسترده و رشد آمار مسلمانان در این جوامع، توجه به مسئله ی دین را الزام آور کرده است.» نظریه ی هابرماس را با نظریه ی چارلز تیلور درباره ی سکولاریسم قابل مقایسه میدانند. تیلور معتقد است فضای سکولار، فضایی است که در آن، دین یک آیتم در کنار آیتم های دیگر است و آدمیزاد میتواند بسته به شرایط، در وقتی خاص، دینی و در وقتی دیگر به صورت خنثی نسبت به دین و یا اصلا ضد دستورات دین عمل کند. اما فضای پساسکولار هابرماس، فضای ذهنی آدمی را نشان میدهد که دغدغه ی دینی دارد ولی به طور مرتب، در «سکولاریتی» ها یعنی موقعیت های سکولاری قرار میگیرد که در آنها به حالت بی دین یا ضد دین عمل میکند. درست به موازات اعلام تز جدید هابرماس، سکولاریسم که سابقا راهی برای فرار از خشونت دین تلقی میشد، روز به روز حالت خشن تر و مخاصمه جوتری به خود میگرفت و دیگر در مقابل دین بی طرف نبود، بلکه مستقیما ضد دین ظاهر میشد، چون هستی خود را از سوی دین در خطر میدید. سکولاریسم قبل از آن هم دو چهره داشت: 1-سکولاریسم ایجابی شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 15:28

نویسنده: پویا جفاکشآنتونیو گرامشی معتقد بود حتی درحالیکه «امر کهنه» مرده باشد، «امر نو» به راحتی به دنیا نمی آید. نویسنده ی بی نام مقاله ی «آیا ملت ایران ناف دارد؟» در مقدمه ی پرونده ی ناسیونالیسم ایرانی در شماره ی چهارم «کتاب روزآور» (دی و بهمن 1402) ناسیونالیسم ایرانی را نیز چنین «امر نو» یی میداند. عنوان مقاله اشاره به این جمله ی ارنست گلنر است که «ملت ها ناف ندارند.» و نویسنده ایران را هم از این امر کلی، استثنا نمیداند. همیشه ملت ها تاریخی را به زور روی وضع و اندازه ی کنونی ملت خود جور میکنند و بعد سعی میکنند همه را هر طور شده، به آن چیزی که مطابق آن تاریخ باید باشند (و نیستند) تبدیل کنند. درباره ی ایران، «امر نو» به صورت یک جفت نوزاد دوقلو به دنیا آمده که با هم سر ستیزه دارند.: «از این دو نوزاد، یکی ملت را شهروندانی –زن و مرد- برابر میداند که حق زندگی دارند و خود را مبنای آزادی استوار میکند و دیگری پایه های خود را بر مفهومی مردسالار، یکه سالار و دیگرستیز از ملت استوار میسازد. درواقع، این دو جلوه هایی از چهره ی ژانوسی ناسیونالیسم هستند. از زمان پیدایش ناسیونالیسم، نظریه پردازان متوجه این چهره ی ژانوسی شده اند. ناسیونالیسم از سویی مفهومی سیاسی است که مشروعیت دولت را منبعث از مردم میداند و این مردم را شهروندانی برابر میداند و از سوی دیگر، مفهومی است فرهنگی که بر پایه ی مفاهیمی همچون نژاد یا زبان میکوشد مردمانی یکدست برای دولتی واحد ایجاد کند. میتوان این دو رویکرد را به ترتیب ناسیونالیسم مدنی و ناسیونالیسم نژادی نام نهاد. استدلال ما این است که ملت ها پدیده های جدیدی هستند که در زمانه ی مدرن خلق شده اند و بر اساس آنها، مرزهایی به وجود آمده اند و مردمانی درون این مرزها در کنار شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 15:28

نویسنده: پویا جفاکش«بلایا به زودی از ملتی به ملت دیگر سرایت خواهد کرد. آنها مانند یک طوفان قدرتمند به تمام نقاط دور روی زمین خواهند آمد... ویرانگر به همه ی شهرها خواهد آمد، هیچ شهری فرار نخواهد کرد... خداوند گفت این اتفاق خواهد افتاد.»ارمیا 25:32 و 48:8درباره ی این که منظور ارمیای نبی از ویرانگر چیست، بعضی کاربرد این لغت در کتاب مقدس کولبرین را برجسته کرده اند که میگوید:نسخه های خطی 3: 3با گذشت زمان، قوانین خاصی بر ستاره های آسمان اعمال می شود. راه آنها تغییر می کند. حرکت و بی قراری وجود دارد، آنها دیگر ثابت نیستند و نور بزرگی به رنگ قرمز در آسمان ظاهر می شود.نسخه های خطی 3:4هنگامی که خون بر زمین می ریزد، ویرانگر ظاهر می شود و کوه ها گشوده می شوند و آتش و خاکستر بیرون می ریزند. درختان نابود خواهند شد و همه ی موجودات، زنده خواهند شد. آبها توسط خشکی بلعیده می شوند و دریاها می جوشند.نسخه های خطی 3: 6مردم در جنون پراکنده خواهند شد. آنها صدای شیپور و فریاد جنگی نابودگر DESTROYER را خواهند شنید و به لانه های زمین پناه خواهند برد. وحشت دلهایشان را خواهد خورد و شجاعتشان مانند آب پارچ شکسته از آنها جاری خواهد شد. آنها در شعله های خشم خورده خواهند شد و توسط نفس ویرانگر نابود خواهند شد.چیزی که بتواند تا دورترین کشورها را با همه ی آدم هایشان دچار بلا کند، فقط میتواند یک شیء بزرگ آسمانی باشد که برخی برای هرچه بزرگتر کردن بلا اندازه ی آن را مدام بزرگ تر کرده و آن را به همان چیزی که بعدا توسط کتاب های زکریا سچین به سیاره ی ایکس معروف شد تبدیل نمودند. کتاب مقدس کولبرین که در صومعه ی گلاستونبری نگهداری میشد، ترکیبی از چند نوشته ی اولیه ی مصری و اضافات و تحریفات کلتی آن تلقی میشد و این کمک کرد شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 41 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 0:32

نویسنده: پویا جفاکشچند سال پیش، گلب نوسفسکی از پیشگامان نهضت تجدید نظر در تاریخ، با kmtv مصاحبه ای داشت که در آن، سوالی درباره ی اصلاحاتی که در طول زمان در طرح اولیه اش در همکاری با فومنکو به عمل آورده بود پرسیده شده بود. نوسفسکی در پاسخ، خیلی جدی گفت که حالا معتقد است تاریخ در قرن 17 پیدایش نیافته و طی قرون 18 و 19 همچنان در حال تحریفات تمام نشدنی بوده است. جالب اینجاست که مثالی که به کار برد ناپلئون اول امپراطور فرانسه است که بعدا شخصیتی افسانه ای یافت. نوسفسکی تعریف کرد که در زمان بازگشت بوربون ها با سلطنت لویی 18 یک کتاب درسی در فرانسه منتشر شد که در آن، ادعا شد ناپلئون یک افسانه بوده و چنین کسی اصلا وجود نداشته و همه چیز درباره اش دروغ بوده است. به نظر نوسفسکی این گونه نوشته ها و اعلامیه ها برای این پدید آمده بوده که خاطره ی شکوهمند ناپلئون، مزاحم بوربون ها نباشد اما مردم باور نکردند چون به اندازه ی ناپلئون در قرن 19 زندگی کرده بودند. با این حال، این روزها کسانی پیدا شده اند که از نوسفسکی جلوتر رفته اند و فکر میکنند ناپلئون اول، واقعا افسانه ای بوده که از روی افسانه های پاگانی درباره ی خدایان خورشیدی ساخته شده و نامش هم در اصل نئا آپولون یعنی آپولون جدید است که در آن، آپولون نام رومی خدای خورشید است. ژان باپتیست پرز و دکتر پل کاروس از این جمله اند که کتاب هایشان از فرانسه به انگلیسی ترجمه شده است.:“historic doubts relative to napoleon bounaparte by Richard whitely”: stolenhistory.netپیرو این بحث، فیستر، موضوع تکراری بودن داستان های زندگینامه ای ناپلئون های اول و سوم را پیش کشید و ادعا کرد که اکثر صحنه های اصلی زندگی و جنگ های ناپلئون اول در نیمه ی اول قرن 19، کپی شده از شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 35 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 0:32

نویسنده: پویا جفاکش«اینک ایمان، اصل همه چیز است... راحاب فاحشه اما با ایمان، هنگامی که جاسوسان [یهودی] را به سلامت پذیرفت، با آنان که ایمان نیاوردند هلاک نشد.» (عبرانیان: 11: 31 ، 1)«ای برادران من، اگر کسی ایمان داشته باشد و اعمال نداشته باشد، چه سودی دارد؟ آیا ایمان میتواند او را نجات دهد؟ ... همچنین راحاب فاحشه نیز هنگامی که رسولان را پذیرفت و آنها را فرستاده بود به خاطر اعمالش عادل شمرده نشد.» (جیمز دوم: 14 ، 25)مادام بلواتسکی، این دو نقل قول را کنار هم آورده تا دو دیدگاه متضاد اساسی را در شالوده ی تمدن غرب نشان دهد که از زمان دیکته شدن تورات و انجیل بر غرب، آن را آزار منیدهند. راحاب فاحشه ی کنعانی، به جاسوسان یهودی اجازه میدهد در خانه اش اقامت کنند و به آنها کمک میکند و نتیجه این که او و خانواده اش تنها کسانی هستند که از قتل عام مردم شهر توسط لشکریان یهودی جان سالم به در میبرند. راحاب به سبب کمک کردن به مردان خدا یک نجات یافته است ولی چون نوع زندگیش مثبت نیست، هنوز خیلی ها جرئت ندارند او را رستگار ببینند. مادام بلاواتسکی معتقد است که از روی خود صحنه ی تولد تورات شما میتوانید دوگانگی ای را که در آن متجلی شد تشخیص دهید. تورات بر عزرای کاتب الهام شده است اما عزرا در خدمت زروبابل شاهزاده ی یهودی ساکن بابل است و حتی شاید نتوانیم او را یهودی بخوانیم چون تا قبل از پیدایش تورات و اختراع شخصیت های آن، صحبت کردن از چیزی به نام یهودی غیر ممکن است. زرو بابل یعنی فرزند بابل. از طرفی در کتاب مقدس، روح بابل، یک فاحشه ی جادوگر فراطبیعی با شخصیت انسانی است که همان عیشتار است که با جایگزینی آن با بابل، زروبابل تبدیل به زروآستر یا همان شخصیتی میشود که در مذهب پارسیان به زرتشتر یا زرتشت نامب شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 45 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 0:32

نویسنده: پویا جفاکشدر زانادو، قوبیلای خاندستور بنای گنبد باشکوهی را صادر کردجایی که آلفوس، رودخانه ی مقدس،از میان غارهای بی‌اندازه برای انسان می‌گذردو به دریای بی‌آفتاب می‌رسد... پس دوبار پنج مایل زمین حاصلخیزبا دیوارها و برج‌ها به دور کمر بسته شده بودو باغ‌هایی روشن با نهرهای پرپیچ‌وخم بود،که درختان عوددار بسیار در آنها شکوفا بود.و اینجا جنگل‌هایی باستانی مانند تپه‌ها بود کهسبزه زارهایی آفتابی را در بر می‌گرفت. اما اوه. آن شکاف عمیق عاشقانه ای کهبه پایین تپه ی سبز سرازیر شده بود، پوششی از درخت سرو را ایجاد کرد.یک جای وحشی. همانقدر مقدس و مسحور.همان طور که پیش از این در زیر یک ماه رو به زوالتوسط زنی که برای معشوق جن خود ناله می کرد تسخیر شد.و از این شکاف، با تلاطم بی وقفه ای که می جوشد،گویی که این زمین با شلوار ضخیم، تند نفس می کشد،فواره ای نیرومند لحظه ای به اجبار برمی خیزد.در میان ترکیدن سریع و نیمه منقطعشتکه های عظیم طاق مانند تگرگ کوبنده،یا دانه های پف دار زیر شعله ی خرمن کوب رادر میان این صخره های رقصان یکباره و همیشهبه سرعت به رودخانه ی مقدس پرتاب کرد.این شعر به نام «قوبیلای خان» از ویلیام تیلور کولریج، وصف رودخانه ای مقدس را میکند که به اعماق دوزخی آتشین راه دارد. علت سخن رفتن از قوبیلای خان، این است که وی امپراطور تاتار چین بود که به سبب ملاقات مارکو پولو با او شهرت داشت. تاتار را در غرب، «تارتار» میخواندند که عنوان تارتاروس یا جهنم را به خاطر می آورد و این عنوان برای قوم اسکیت به کار میرفت که تصور میشد از اعماق دوزخ می آیند. اژدها دیگر نماد چین، در اساطیر غربی، جانور آنتی کریست یا دجال و علیه اخلاق مسیحی است. با این حال، بدنامی اسکیت ها بیشتر به سبب اشرافیت اروپایی ب شیرها و گوسفندها...ادامه مطلب
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 10:28